گاه نوشت های من، حسین طارمیلر

یادداشتهایی در باره ی زندگی، آرامش و غم زدایی

گاه نوشت های من، حسین طارمیلر

یادداشتهایی در باره ی زندگی، آرامش و غم زدایی

من؟ حسین طارمیلر. کسی که به دنبال فهم بهتر زندگی و جهان است . اینجا از هنر زندگی کردن می نویسم و مخاطب این وبلاگ قبل از هر کس خودم هستم. مینویسم تا بعدا فراموش نکنم و بدانم که قبلا در مورد مسایل چطور فکر میکرده ام.

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

ده سال پیش در یک کلاس زبان انگلیسی نشسته بودم که دیدم یکی از دوستانم در حال معرفی یک کتاب به یکی از همکلاسی هایمان بود. عنوان کتاب و عکس روی جلدش به شدت جذبم کرد.کتابی با  تصویری از استیون هاوگینک روی صندلی مخصوصش و عنوان خاصش: " جهان در پوست گردو ".

من که آن روزها بسیار به نظریه نسبیت عام انشتین علاقه مند شده بودم و گاه و بی گاه از کتابخانه دانشگاه یا از اینترنت مقالاتی را در مورد نسبیت عام مطالعه میکردم. بسیار برایم جذاب بود که بدانم در کدام دنیا زندگی میکنیم و یا دنیای ما چه مشخصات و مختصاتی دارد. یادم می آید یکبار سرکلاس استاتیک به جای گوش کردن به حرفهای استاد در مورد جسم صلب و ... داشتم کتابچه ای را که در مورد نسبیت و عام خاص انشتین بود میخواندم. و این سوال آینشتین ذهنم را به خود درگیر کرده بود که اگر در قطاری در حال حرکت باشیم و سنگ ریزه ای را از پنجره قطار به بیرون رها کنیم ایا سنگ ریزه در مسیر کاملا عمودی  به صورت کاملا مستقیم فرود خواهد امد یا در جهت حرکت قطار با شیب ملایم به زمین برخورد خواهد کرد یا بر عکس در جهت خلاف حرکت قطار حرکت خواهد کرد و به زمین خواهد خورد؟  به هر حال در آن دوران بسیار ذهنم در گیر مسائل فیزیک و نجوم بود. البته هرچه میخواندم بیشتر هم گیج میشدم. 

وقتی کتاب جهان در پوست گردو را خواندم هم متوجه بسیاری مسائل شدم و هم سوالات بسیاری برایم به وجود آمد. اما یک چیز برایم آشکار بود. جهانی که قبل از خواند این کتاب در آن زندگی میکردم با جهانی که بعد از خواندن این کتاب در آن زندگی میکردم بسیار متفاوت بود. 

گالیله، کوپرنیک،نیوتون و آینشتین هر کدام به طریقی جهان ما را برای همیشه تغییر دادند.و نگاه ما به جهان برای همیشه تغییر کرد. 

بعد از گالیله دیگر خورشید به دور ما نمیگشت بلکه ما به دور خورشید میگشتیم. 

بعد از کوپر نیک سیارات هم به دور خورشید میچرخیدند و نه به دور ما.

بعد از نیوتون ما فهمیدیم گه چرا ما در فضا هستیم و موقعیت ما با سایر سیارات چطور تنظیم میشود و نیروی جاذبه کشف شد. 

بعد از آینشتین ما فهمیدیم که سریعتر از سرعت نور در جهان سرعتی وجود ندارد. و جاذبه ای که نیوتون از ان صحبت میکرد خاصیتی فضا-زمانی دارد. 

آینشتین به ما یاد داد که ماده و انرژی دو روی یک سکه هستند  با رابطه E=mc2 قابل تبدیل به یک دیگرند و از این رو تا آخر عمر به دنبال تئوری میگشت که همه چیز را با آن بتوان تفسیر کرد. همان "تئوری همه چیز".

 از این کشف آینشتین بعدها استفاده شد و بمب های اتمی ساخته شد. عده زیادی در دنیا آنشتین را به خاطر این کشفش ملامت میکردند. وقتی نظر استیون هاوکینگ را در اینباره پرسیدند او گفت این حرف ابلهانه است. و مثل این می ماند که نیوتون را عامل اصلی سقوط هواپیماها بدانیم. 

 بعد از آینشتین جهان بسیار عوض شد و ما دیگر در یک جهان تخت که همه چیز روی آن سقوط میکرد زندگی نمیکردیم. زمان برای ما مثل قبل تعریف نمیشد. ما که قبل از آن همه چیز را با زمان می سنجیدیم امروز گذشت خود زمان را هم با توجه به سرعت نور محاسبه میکنیم. 

بعد از آینشتین هاوکینگ آمد. دانشجوی 22 ساله کمبیریج که قاعدتا نمباید تا بیست و پنج سالگی بیشتر زندگی میکرد. پزشکها گفته بودند یماری ALS به زودی او را خواهد کشت. او که زمان را برای خود تنگ میدید تصمیم گرفت همین زمان کوتاه را هم صرف مطالعه و تکمیل تز. دکترای خود بکند و تکلیف ایده ی سیاه چاله ها را روشن کند. او به قدری درگیر این مساله شد که فراموش کرد به گفته پزشکان باید دو سال بعد میمرد.  در نتیجه چند ستل بعد از آن تاریخ هم زندگی کرد و نمرد. در این مدت توانست ثابت کند که بیشتر فضای اطراف ما در کهکشان ها را اده تاریکی پر کرده است. او توانست با ریاضیات پیچیده ثابت کند که سیاه چاله ها اجرام بسیار بزرگ اسمانی هستند که انقدر نیروی جاذبه در أنها شدید و بزرگ است که همه چیز را در خود جذب میکنند و حتی نور هم با سرعت 300 هزار کیلومتر بر ثانیه ای اش نمیتواند از چنگ جاذبه آنها فرار کند و به بیننده برسد. در نتیجه آنها هرگز با چشم دیده نخواهند شد. بعد ها با اسکن میدانهای مغناطیسی پیشبینی هاوکینگ درست از آب در امد. و تئوری وجود سیاه چاله ها در فضا اثبات شد و جهان بار دیگر بررای همیشه تغییر کرد.


استیون هاوکینگ نشستخ بر صندلی چرخدار حال تیتر یک همه روزنامه ها و مجلات علمی شد. جهان از این همه توانایی در یک فرد با بیماری ALS متحیر شده بود. احتمالا هر کس دیگری بود که چنین اتفاقی برایش می افتاد بعد از مدتی افسردگی در گوشه ای بی خبر از همه جا و همه کس در تاریکی سیاه چاله هدی ذهنش میمرد. اما اراده فولادین استیون هاوکینگ نه تنها شکست را بی معنا یافت حتی تصمیم گرفت جهان را برای دیگران هم تغییر بدهد. او امروز در 76 سالگی دنیا را بهتر و بزرگتر از چیزی که تحوییل گرفته بود تحویل داد. 


او نه تنها یک فرد مثال زدنی در فیزیک به شمار می رود بلکه فردی است که نشان داد میتوان تسلیم نشد و می توان از تمام ظرفیتهای موجود بهترین استفاده را کرد. 

  • حسین طارمیلر

24 ساعت کمه


حتما شما هم این جمله را شنیده اید که بعضی ها در شکایت به کمبود وقت در روز میگویند که "24 ساعت کمه".
واقعیت این است که همه ما همین 24 ساعت زمان را در اختیار داریم و اگر صادقانه با خودمان فکر کنیم میبینیم که حتی کار هایی که ما انجام میدهیم خیلی بیشتر از کاهایی که افراد بزرگ و موفق انجام مدهند نیست. پس مشکل کجاست؟ احتمالا این که خیلی از ماها نمی رسیم که کار های خود را در طول مدتی که مد نظرمان است انجام دهیم بیشتر به دلیل نا توانی کا در مدیریت زمان  و برنامه هایمان است. یک مشکل بزرگ که ما داریم این است که نمیتوانیم در انجام کارهایمان "اهم فی الاهم" کنیم. یعنی نمیتوانیم مهمترین کارها را از کار های کم اهمیت تر تشخیص بدهیم.

داخل پرانتز: پرانتز باز
کسی را می شناختم که همیشه در کار هایش عقب بود و همیشه در مهمانی ها دیر می امد و وقتی میپرسیدیک که فلانی چرا انقدر دیر؟ میگفت دو هفته از برنامه هایم عقب هستم. یک روز که در محل کارش بودم دیدم در عین این که کار های بسیاری برای انجام دادن دارد در حال تعمیر دسته شکسته جارو است. انهم به مدت طولانی.   وقتی به او نگاه کردم خودش فهمید چرا به او نگاه میکنم و با خنده گفت اینجا اولویت با بی اهمیت ترین کار است.
پرانتز بسته

این که بتوانیم یک لیست از کارهایی که باید انجام دهیم داشته باشیم کافی نیست. باید همچنین بتوانیم در میان ایتم های لیست اهم فی الاهم بکینم. برای این کار یک پیشنهاد اسان دارم. لیست کارهایی که باید انجام بدهید را بنویسید و پیش روی تان داشته باشید. سپس یک نمودار مثل نمودار زیر رسم کنید.





این نمودار که به نمودار اهمیت فوریت آیزنهاور معروف است به شما نشان میدهد که چطور باید کا رایتان را اولویت بندی کنید.
بعد با توجه با اهمیت و فوریت کار ها را انجام بدهید. در این صورت کمتر دچار مساله کمبود زمان خواهیم شد.

اگر علاقه مند هستید در نیای تکنولوژی و با ابزاری هاص کار ها و امورات زندگی تان را مدیریت کنید پیشنهاد میکنم از ترلو هم استفاده کنید

ترلو را میتوانید روی pc از این ادرس پیدا کنید و اگر روی گوشی اندرویدی خود می خواهیداستفاده کنید از اینجا دانلود کنید.
  • حسین طارمیلر

پیش نوشت: این پست صدمین پست این وبلاگ هست و خیلی خوشحالم که این صدمین پست اختصاص داره به معرفی اپلیکیشن اندرویدی تئوری انتخاب به نام "انتخاب خوب، زندگی خوب".

قبلا در چند پست مختلف اینجا و اینجا و اینجا  در مورد تئوری انتخاب و کاربردهاش صحبت کردم و مطلب نوشتم و فکر میکنم تا حدودی باید مشخص شده باشه که من چقدر به این تئوری علاقه مند هستم. کتابهای مختلفی رو که در زمینه تئوری انتخاب نوشته شدن میخونم، فایلهای صوتی که در این زمینه تولید شدن رو گوش میدم، افرادی که به هر ترتیب با این تئوری ارتباط دارند رو دنبال میکنم و خیلی خوشحالم که این شانس رو داشتم که برای ساعتی میهمان مترجم کتاب تئوری انتخاب و نماینده رسمی موسسه تئوری انتخاب گلسر در ایران اقای دکتر علی صاحبی باشم و با ایشون گپی بزنم در مورد ساخت اپلیکیشن اموزشی برای تئوری انتخاب. خوشبختانه اقای دکتر صاحبی از این موضوع هم استقبال و هم حمایت کردند.  از اونجایی که ما خیلی وقت نمیکنیم کتاب بخونیم تصمیم گرفتم برای معرفی تئوری انتخاب به دیگران برنامه ای برای پلتفرم موبایل بنویسم که بیشتر قابل دسترسی هست این روزها. نتیجه این کار شد اپلیکیشنی که میتونید از لینک زیر دانلود کنید. 

پی نوشت: این اپلیکیشن رایگان است و رایگان خواهد ماند. 

دانلود از مایکت

دانلود مستقیم

  • حسین طارمیلر