گاه نوشت های من، حسین طارمیلر

یادداشتهایی در باره ی زندگی، آرامش و غم زدایی

گاه نوشت های من، حسین طارمیلر

یادداشتهایی در باره ی زندگی، آرامش و غم زدایی

من؟ حسین طارمیلر. کسی که به دنبال فهم بهتر زندگی و جهان است . اینجا از هنر زندگی کردن می نویسم و مخاطب این وبلاگ قبل از هر کس خودم هستم. مینویسم تا بعدا فراموش نکنم و بدانم که قبلا در مورد مسایل چطور فکر میکرده ام.

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موضع گیری درست» ثبت شده است

مارک تواِین جمله مشهوری دارد که می گوید:

 “با احمق بحث نکنید چون شما وادار به رفتار احمقانه می شوید و مردم نمی دانند اول کدام احمق شروع کرده است”

حرف درستی است. به واقع با احمق بحث کردن بیهوده ترین کار دنیاست. چرا که نه تنها چیزی عایدمان نمی شود که زمانمان را هم از دست میدهیم. احمق نه می تواند بفهمد و نه حتی می خواهد که بفهمد. بنابراین بحث کردن با یک احمق روی چیزهایی که برای شما مهم است بی فایده و فرساینده روح است.

کودن ها البته با احمق ها یک فرق اساسی دارند و ان این که کودنها میخواهند که بفهمند ولی نمیتوانند.
گروه دیگری هستند که نه احمق هستند و نه کودن. این گروه نادان هستند. نادان کسی است که نمیداند. یعنی اطلاعات کافی ندارد. نادان ها بر خلاف احمق ها و کودنها هم می خواهند بفهمند و هم می توانند بفهمند. با این گروه می شود سر موضوعات مختلف بحث کرد. چرا که این امید وجود دارد که بحث در انتها میتواند فایده ای داشته باشد. از نادانها حتی می شود چیز های خوبی هم یاد گرفت. اینها به واسطه این که ذهنشان را با اطلاعات مختلف انباشته نکرده اند به هنگام مباحثه با ذهن باز و گشوده با مسائل برخورد میکنند و ای بسا شما بتوانید خطاهای خود را در گفت و گو با یک نادان پیدا کنید.

یک گروه دیگر هم هستند که اینها می توانند بفهمند ولی علاقه ای ندارند که بفهمند. حالا این نخواستن ممکن است برایشان سودی در پی داشته باشد.
بنابراین با این گروه هم نمیشود بحث کرد. اینها مصداق بارز ان ضرب المثل هستند که میگفت: "کسی که خواب باشد را می شود بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده نمی شود بیدار کرد.". 
برای اینها اسم بهتر از کور دل پیدا نکردم. شاید البته نام مناسبی نباشد.


بنابراین افراد را به چهار گروه می توان تقسیم کرد
1- گروهی که نه می توانند بفهمند و نه می خواهند بفهمند (احمق ها)
2- گروهی که نمی توانند بفهمند ولی می خواهند بفهمند (کودنها)
3- گروهی که می توانند بفهمند ولی نمی خواهند بفهمند (کور دلها)
4- گروهی که هم می توانند بفهمند و هم می خواهند بفهمند (نادان ها)


از این میان با احمق ها نمی شود بحث کرد. چرا که شما را هم احمق می کنند. اینها بعد از مباحثه های طولانی همچنان بر سر مواضع خودشان هستند. چون ایستادن بر سر مواضعشان برایشان این خوبی را دارد که در وضعیت بحث اینها دیده می شوند و با پایان مباحثه دوباره آنها نادیده گرفته خواند شد. بنا براین به نظر من بهترین موضع گیری در برابر احمق ها صرفا امتناع از مباحثه و  پذیرش موضع طرف مقابل است.
 اما در برابر کور دلها امتناع از بحث و پذیرش موضع انها(کور دلها) سودمند نخواهد بود. چرا که این واکنش میدان را برای گسترش عمل و روش باطل طرف مقابل باز می کند. افرادی مثل گاندی ماندلا و سایر مصلحان اجتماعی در چنین وضعیتی قرار داشتند. انها با کور دلها مواجه بودند. با افرادی که می دانستند روش گاندی و ماندلا صحیح است اما ان را قبول نمی کردند چرا که منافعشان به خطر می افتاد. گاندی و ماندلا می دانستند که بحث با کوردلها بی فایده است اما آرمانشان به آنها اجازه نمیداد به حالت انفعالی موضع طرف مقابل را بپذیرند. واکنش گاندی و ماندلا ایستادگی و آلوده نشدن بود. انها بحث نمی کردند، بلکه صرفا به چیزی که به درستی آن اعتقاد داشتند عمل می کردند. و شخصیت آنها و برند شخصی انها در زندگی اخلاق مدارانه و برابری جویانه هر روز شکل می گرفت و مثل یک پازل کنار هم چیده میشد.
 
اما کودنها و نادانها
وقتی کلمه کودن را می بینید شاید تصور کنید که منظور من افرادی هستند که بهره هوشی (IQ) زیر هفتاد دارند و از فهم مسائل عاجز هستند. اما منظور ما از کودن اینجا شامل این افراد نیست. شاید بشود گفت این افراد "عاجز" هستند یا "بی بصیرت" هستند. بحث کردن به جهت اگاه سازی انها شاید برای شخصیت شما و عزت نفس شما بی خطر باشد و خدشه ای به روح و روانتان وارد نکند اما فایده ی چندانی هم ندارد.  به هر حال آنها از درک مفاهیمی که در ذهن شما می گذرد عاجز هستند.

داخل پرانتز( اینجا منظور ما از کلمه بی بصیرت هیچ ارتباطی با آن کلمه "بی بصیرت" معروف که در چند سال اخیر به عنوان فحش سیاسی بین کاسبان سیاست رد و بدل می شد ندارد. از نظر نگارنده ی این سطور شخصی که در این سالها به بی بصیرتی متهم می شد از بصیر ترین افراد این جامعه بود) پرانتز بسته.

اما نادانها. 
نادانها همانطور که از نام گروهشان پیداست صرفا نادان اند. یعنی نمی دانند. و نیازمند آگاه سازی هستند. مباحثه با این افراد شیرین است و اموزنده برای هر دو طرف و حس خوش ایندی دارد. چه بسا در مباحثه با گروه نادانان پی به نادانی خود نیز ببریم. 





  • حسین طارمیلر