گاه نوشت های من، حسین طارمیلر

یادداشتهایی در باره ی زندگی، آرامش و غم زدایی

گاه نوشت های من، حسین طارمیلر

یادداشتهایی در باره ی زندگی، آرامش و غم زدایی

من؟ حسین طارمیلر. کسی که به دنبال فهم بهتر زندگی و جهان است . اینجا از هنر زندگی کردن می نویسم و مخاطب این وبلاگ قبل از هر کس خودم هستم. مینویسم تا بعدا فراموش نکنم و بدانم که قبلا در مورد مسایل چطور فکر میکرده ام.

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

سیاوش قمیشی

۳۰
ارديبهشت

از وقتی نوار های کاست بازار گرمی داشتن تا بعدها که سر و کله کامپیوترها و سی دی پلیر ها و انواع mp3 پلیر ها پیدا شد به اهنگ های سیاوش قمیشی گوش میکردم و هنوز هم گاهی اگر وقتی پیدا کنم گوش میکنم. سیاوش قمیشی از اون دست خواننده هایی هست که در هر دورانی از دردها مون خونده.  از همه دلتنگی هامون برامون خونده و هیچ وقت تو تنهایی ها تنهامون نذاشته.

از البوم تاک دنبالش میکنم. توی ترانه هاش احساس عمیقی از همذات پنداری رو تجربه کردم. با البوم فرنگیسش بی کسی های عاشقانه و رویایی یک نوجوان رو شبها قبل از خواب پرسه میزدم. با البوم نقابش با ترانه سرایی یغما گلرویی بیشتر به عمق تنهایی ادمها و خودم پی می بردم. با البوم قصه ی امیر تنهایی های یک زندانی رو زندگی کردم. وقتی بود که بچه بودم و دانشجوهای سیاسی رو دستگیر میکردن.با البوم رگبار هم لذت موسیقی راک رو میچشیدم هم لذت ترانه های ناب و عمیق رو. با طاقت بیار رفیق که سال 88 خوند دلداری بزرگی به همه کسایی داد که در جست و جوی ازادی تا پای جان پش رفتن.


برای ادمی مثل من که از هنر چیز زیادی سر در نمیارم تعریف کردن از یک هنرمند بزرگ شاید حق مطلب رو به درستی ادا نکنه. بهترین تعریف از سیاوش قمیشی گوش کردن به آثارش هست. لذتی که بعد از شنیدنش وجود داره به تنهایی از تمام گلماتی که من برای توصیفش بکار میبرم گویا تره.  سیاوش قمیشی در ترانه هایش زنده است. سیاوش قمیشی فقط یک خواننده نیست. یک سبک زندگیه.امیدوارم همچنان پایدار و برقرار بمونه و با ترانه هاش ما رو به دنیای خیال انگیز و رویایی ترانه هاش ببره.



  • حسین طارمیلر

بی تفاوتی

۳۰
ارديبهشت

بی تفاوتی. ژستی که خیلی ها میگیرند تا نشان دهند مثل بقیه کوته فکر و بازی خورده نیستند، بیشتر از ان که نشانه هوش و ذکاوت سرشار و بینش و بصیرت بالا باشد نشانه خود بزرگ بینی بیمارگونه و خود همه چیز دان پنداری و بد تر از همه ترس است. کسی که اشکارا بین دو گزینه موجود نمیتواند یکی را انتخاب کند با هوش نیست، اتفاقا کم هوش است. در هر انتخاباتی مخالفان را به تحریمی ها و بی تفاوت ها ترجیح میدهم. مخالفان جرات ابراز وجود دارند و مسئولیت انتخاب خود را میپذیرند و میفهمند که هر مسابقه ای یک طرف برد دارد و یک طرف باخت. اما بی تفاوت ها همان ترسو هایی هستند که در هر حال نمیخواهند شکست بخورند. و از ترس شکست نخوردن هرگز پیروز هم نمیشوند اما وقیحانه و با انتخاب بی تفاوتی، خود را در موضعی فراتر از شکست و پیروزی قرار میدهند و با نگاهی عاقل اندر سفیه به انتخاب کنندگان نگاه میکنند. بی تفاوت ها نه با هوشند، نه بصیرت دارند، نه شجاع. ترسو هایی هستند کم هوش و مسئولیت گریز.

  • حسین طارمیلر

انتخاب

۲۹
ارديبهشت
انتخاب کردن در قلب خودش یک ویژگی مهم داره. و اون شجاعت انتخاب کردنه. خیلی از ادمها این شجاعت رو ندارن که انتخاب کنند. چون نمیتونن از بین دو یا چند گزینه یکی یا چند تا رو کنار بذارن. و ریاکارانه از مناسب نبودن گزینه ها یا وجود نداشتن تفاوت بین گزینه ها حرف میزنن. 
از نظر تئوری هیچ دو گزینه ای کاملا یکسان نیستند. اگر کسی نمیتونه بین دو تا گزینه گزینه بهتر رو انتخاب کنه قطعا مشکل از خودشه نه از گزینه ها.
  • حسین طارمیلر

حال بی حالی

۲۷
ارديبهشت

بعضی روز ها وقتی از سر کار بر میگردم تا ساعت دو یا سه بعد از ظهر میخوابم. وقتی بیدار میشوم کسلم و  دنیا یک رنگ دیگری دارد.رنگی متفاوت از انچه صبح موقع خواب دیده بودم. انگار خاکستری باشد. باید یک حرکتی انقلابی کرد تا دوباره رنگارنگش کرد.  قبلا در مورد چیز هایی که حالم را خوب میکرد نوشته بودم. معمولا انجام یکی از ان کار ها رنگی به دنیایم می پاشد. 


پی نوشت. نگاه کردن به گلهای مادرم را هم باید به ان لیست اضافه کنم.

  • حسین طارمیلر
پیش نوشت: اسم این پست را فعلا موفقیت یا خوشبختی گذاشته ام. ممکن است در اینده اسم بهتری برای این سلسله پست ها بگذارم. 


موفقیت. همه ما به دنبال موفق شدن هستیم. اما همه ما به چند دسته تقسیم می شویم. بعضی از ما عطش موقیت داریم. تعداد کمی از ما موفق هم میشوند و مابقی موق نمی شوند. انها که موفق شده اند هم به اندازه کافی خوشنود نیستند. ازمیان کسانی که موفق شدند عده ی کمتری خوشنود هم هستند.  

پرانتز:(امار دقیق از دسته بندی فوق وجود ندارد اما همه با نگاه اطراف خودمان کم و بیش افراد هر دسته را میشناسیم.)

چون دسته بندی ما مبتنی بر کلمات موفقیت و خوشنودی هست بهتر است قبل از هرچیز منظورمان از موفقیت و خوشنودی را مشخص کنیم. در اینجا من موفقیت را به معنای وضعیتی که پس از به دست اورد دستاورد های بیرونی ایجاد میشود میگیرم. طبیعتا این موفقیت نمود بیرونی دارد. یعنی مثلا با خانه و ماشین و حساب بانکی و ... شناخته می شود. اما خوشنودی یا رضایتمندی نمود بیرونی ندارد. یعنی کسی ممکن است خانه ، ماشین ، یا حساب پر از پول نداشته باشد اما از زندگی خود راضی باشد. مثلا کسانی که دایم در سفر هستند، نه خانه ای دارند و نه ماشینی و نه حتی پولی. انها با اندک پولی که در ازای کار برای دیگران به دست میاورند مسافرت کرده و جاهای مختلف روی زمین را میبینند.

با این حساب حالا خوب میفهمیم که مثلا افراد متعلق به هر کدام از طبقات بالا چه ویژگی هایی دارند. مثلا ناموفق های خوشنود را میتوانیم از موفق های نا خوشنود جدا کنیم. 

نکته: فلاسفه و روانشناسان و دانشمندان علوم شناختی و همه کسانی که به نوعی رفتار انسان را بررسی کرده اند و میکنند همگی روی این نکته اتفاق نظر دارند که انسان در جست و جوی سعادت است. در جست و جوی نیک زیستی و شادمانی و بهروزی است. در جست. جوی خوشبختی است. اما تعریف خوشبختی چیست؟و ما به چه کسی میگوییم خوشبخت؟

معمولا ما معنای خوشبختی را در خودمان جست و جو نمیکنیم. ما معنای خوشبختی را معمولا از رسانه ها گرفته ایم. مثلا ثروت را با خوشبختی اشتباه گرفته ایم. البته رسانه ها هم انچه را که نمود بیرونی داشته باشد بهتر میتوانند به عنوان نماد خوشبختی معرفی کنند. انها معمولا از به تصویر کشیدن کیفیت های خاصی از زندگی که معنای متفاوتی از خوشبختی بدهد عاجزند.

اما خوشبختی برای هر فرد میتواند معنای متفاوتی داشته باشد. مسلما انچه که عمیقا روح مرا خوشنود می کند ممکن است برای شما چیز بی معنا یا پوچی باشد. بنا بر این برای این که احساس خوشبختی بکنیم لازم است بدانیم که هر کدام از ما در چه حالتی احساس خوشبختی میکنیم؟ دلایل به وجود امدن احساس خوشبختی در من با دلایل به وجود امدن احساس خوشبختی در هر ادم دیگری و در هزمان دیگری متفاوت است. بنا بر این خوشبختی برای هر کس مسیری منحصر به فرد دارد. و هر کس باید خودش تشخیص بدهد که چه چیزی برایش عامل ایجاد حس خوشبختی است.

با این حساب اگر میخواهیم خوشبخت بشویم لازم است خیلی خوب بدانیم که 
اولا ما کجای این دسته بندی قرار داریم. یعنی بدانیم که چه کسی هستیم. و برای این کار باید اول بدانیم که چه کسی نیستیم.
ثانیا بدانیم چه چیز هایی ما را خوشبخت میکند.
ثالثا بدانیم که به کجا میخواهیم برسیم.چون اگر ندانیم چه چیزی و در چه موقعیتی مارا خوش بخت خواهد کرد، هر چقدر تلاش کنیم و بدویم به جایی نخواهیم رسید.



ادامه دارد...
  • حسین طارمیلر
یک: 
امسال قصد نداشتم به نمایشگاه بروم، اما انگار امسال نمایشگاه ما را دو بار طلبیده. یکبار پریروز رفتم و یکبار هم اواخر هفته میروم. امسال فرصت دست داد تا یکی از نویسندگان و مترجمین بزرگ اثار روانشناسی اقای دکتر علی صاحبی مترجم گتاب تئوری انتخاب را از نزدیک ببینم و چند کلامی هم با ایشان هم صحبت شدم. بسیار کلام محبت امیز و برخوردی دلنشین داشتند. بذای من افتخاری بود که پای صحبت این استاد بزرگ بنشینم.  دکتر صاحبی در مورد شادمانی و مصادیق ان از نگاه روانشناسی صحبت کردند. و از کتابی هم با همین عنوان رونمایی کردند. کتاب تله شادمانی. 
کتاب تله شادمانی به ما میگوید که چه چیز هایی برای ما شیادمانی و خوشنودی می اورد و چه چیز هایی نمیتواند بذای ما خوشنودی دایم بیاورد که از جمله ان به پول و زیبایی و قدرت و... اشاره میکند.

دو:
فرصت خرید کتاب خیلی دست نداد چون دیر به سمت نمایشگاه حرکت کردم و هوای ان روز هم بسیتر طوفانی و بارانی بود طوری که از طدلنی که در ان بودم به زحمت توانستم بیرون بیایم و تنها دو جلد کتاب خریدم. یکی "ارسطو" و دیگری " عقاید یک دلقک" نوشته هاینریش بل بود. 

سه:
 اواخر هفته هم اگر بتوانم به نمایشگاه بروم قصدم این است که وقتم را بیشتر در غرفه های خارجی بگذرانم.  به خصوص دنبال نسخه اصلی کتاب فکر کردن سریع و ارام دانیل کانمن هستم.  کتابی که ظاهرا چاپ فارسی ان کمیاب شده.

  • حسین طارمیلر