گاه نوشت های من، حسین طارمیلر

یادداشتهایی در باره ی زندگی، آرامش و غم زدایی

گاه نوشت های من، حسین طارمیلر

یادداشتهایی در باره ی زندگی، آرامش و غم زدایی

من؟ حسین طارمیلر. کسی که به دنبال فهم بهتر زندگی و جهان است . اینجا از هنر زندگی کردن می نویسم و مخاطب این وبلاگ قبل از هر کس خودم هستم. مینویسم تا بعدا فراموش نکنم و بدانم که قبلا در مورد مسایل چطور فکر میکرده ام.

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

غم و غم زدایی

شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۴۲ ق.ظ


دوست متممی خوبم معصومه شیخ مرادی در وبلاگش در مورد نیاز ما به شادی و شادی پراکنی نوشته بود که با خواندنش یادم افتاد که زمانی من هم در مورد غم و غم زدایی چیزی نوشته بودم ولی منتشر نکرده بودم. با خواندن نوشته معصومه بیشتر مشتاق شدم که من هم نوشته های خودم را منتشر کنم.



پیش نوشت یک:
هشدار! عنوان این نوشته ممکن است شما را گول بزند. و در شما این انتظار را ایجاد کند که با خواندن این چند پاراگراف  بتوان از حالت غم زده به حالت شادمانی رسید. این نوشته چنین چیزی را نه تضمین میکند و نه حتی مدعای ان را دارد. این نوشته صرفا جمع اوری خلاصه مطالعات شخصی من در در زمینه غم و غم زدایی است و ممکن است برای شما هم مفید باشد.

پیش نوشت دو: این نوشته ها حاصل تراوشات ذهنی من و برداشت های من از کتابها و مقالاتی است که خوانده ام. برای کسانی که علاقه مند به این مطالب و اصل منبع انها هستند منابع را ذکر میکنم.

پیش نوشت سه: این مطلب احتمالا در چند قسمت منتشر میشود که این نوشته به عنوان مقدمه ای بر آن است.

مقدمه ای بر غم و غم زدایی.
 غم و غم زدایی کاریست که در تمام طول تاریخ، بشر آن را انجام داده و با گذشت زمان هم ادامه داده و احتمالا در آینده هم ادامه خواهد داد. اصولا ما انسان ها به دنبال خوشی و شادمانی هستیم نه به دنبال غم و افسردگی. غم و افسردگی حالتی رنج دهنده و آزار دهنده دارد و به طبع سرشت ما به گونه ایست که همواره از هر گونه ملال و رنج گریزانیم و به سوی شادمانی و خوش حالی در حرکتیم. این روندی است که در تمام طول تاریخ بشر اتفاق افتاده. بنا براین نوشتن در مورد غم و غم زدایی چیز جدیدی  هم نیست.  از فلاسفه یونان بگیریم تا روانشناسان امروز از شعرای قدیم تا نویسندگان امروز از حکمای قدیم تا پزشکان امروز و از خطیبان گذشته تا سخنرانان انگیزشی امروز همه به نوعی به این کار پرداخته اند و میپردازند. اما امروز و این عصر انگار بسیار بیشتر از هر عصر دیگری به غم زدایی نیاز داریم. کم نیستند افرادی که در اطراف ما هستند ومیبینیم که شاد نیستند و بعضا افسره هم هستند. افسردگی امروز انقدر رواج پیدا کرده و همه گیر شده که مارتین سلیگمن رئیس انجمن روانشناسان امریکا افسردگی را سرماخوردگی روانی به شمار میاورد. شاد زیستن شاید در گذشته کاری بود اسان تر اما امروز این طور به نظر نمیرسد. و به نظر میاید که شاد بودن و غم زدایی کاری سخت شده. طوری که بسیاری از افراد حاضرند با خوردن دارو های روانپزشکی خود را از دست غم برهانند.

درست است که همه ما میخواهیم شاد باشیم و شادمانه زندگی کنیم، اما همه ما نمیدانیم که شادی چیست و زندگی شادمانه چگونه زندگی ای است. در این نوشته میخواهیم با هم به این موضوع بپردازیم که شادی چیست و زندگی شادمانه چطور است. در طول این نوشته ها ما شادی را از منظر بزرگان بررسی میکنیم. شعرا و نوسندگان و فلاسفه و عرفا و روانشناسان و دانشمندان و ....

داخل پرانتز: وبسایت متمم یک بخش کامل در مورد این که شادی چیست و چگونه به وجود می اید دارد که در ان به صورت درس به درس به اموزش شادمانی می پردازد.(لینک کارگاه زندگی شاد )

مطالعه نظر بزرگان در این زمینه بسیار سود مند میتواند باشد. ما همچون قطره هایی هستیم که وقتی نظر بزرگان را میخوانیم و به ان عمل میکنیم انگار که به دریا متصل شده ایم و خودمان در یا میشویم.

قطره دریاست اگر با دریاست    ورنه او قطره و دریا دریاست         (مولانا)

این شعر دقیقا به ما می گوید که چطور ما با مطالعه زندگی بزرگان، مشکلات زندگی خودمان را حل میکنیم. ما وقتی انها را مطالعه میکنیم مثل قطره ای هستیم که به دریا متصل شده است.

همه ما شادی و شادمانگی رابه یک شکل دریافت نمیکنیم. ممکن است چیزی که مرا شاد می کند و غم را از من دور میکنم برای تو چنین کارکردی نداشته باشد و بالعکس. شادی و شادمانگی کاملا مسایلی هستند که به طور خاص برای هر کس منحصر به بفرد هستند. البته تشابهاتی وجود دارد اما نمیتوان دو نفر را پیدا کرد که تمام راههای شاد شدن انها با هم یکسان باشد.

بنا براین اولین و مهمتیرین مساله در غم زدایی این است که بدانیم چه چیزی ما را شاد میکند. چرا که با امدن شادی غم از دل بیرون میرود.

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد         دیو چو بیرون رود فرشته درآید    (حافظ)

شما نمیتوانید هم زمان هم شاد باشید و هم غمگین. بنا براین اگر بدانیم چه چیزی ما را عمیقا شاد میکند و ان کار را انجام دهیم به مرور غم از خانه دل ما بیرون میرود و به جای ان شادی می نشیند.

 معمولا در چنین مواقعی همیشه میگوییم که ان کار ها که قبلا مرا شاد میکردند الان نمیتوانند مرا شاد کنند چون الان ناراحتم و این کار ها نمیتوانند مرا شاد کنند. تفسیر شما این طور است: "من نمی تتوانم آن کار های شاد کننده را دوباره انجام دهم چون الان غمگین و غم زده ام و اول باید از غمگینی بیرون بیایم و بعد بتوانم آن کار های شاد کننده را انجام دهم."
 در حالی که بهتر است به این شکل فکر کنید: "من غمگینم و غم زده هستم و احساس شادی نمیکنم چون هیچ کار شاد کننده ای را انجام نمیدهم." وقتی شما تصمیم بگیرید که یک کار شاد کننده انجام دهید به مرور این احساس غم در شما کم شده و نهایتا شما با انجام کار شاد کننده شاد خواهید شد.




نظرات (۳)

عوامل رفع حزن و دلتنگی

برای درمان و رفع دلتنگی، کم حوصلگی و حزن و اندوه درونی، دو نوع برخورد و درمان امکان دارد:

گونه اول، آن است که به درمان ظاهری آن پرداخته و با مشغول ساختن خود به تفریحات و کارهای مورد علاقه، حضور در جمع دوستان و آشنایان، و امثال آن، لحظات، دقایق و حتی ساعاتی خود را از آن وضع کسل کننده و دلتنگی نجات دهیم.

گونه دوم، این است که با شناخت دقیق علت این بی حالی و دلتنگی، به درمان اساسی و واقعی آن بپردازیم. در این نوشتار به دنبال ارائه راه حلهایی از هر دو نوع هستیم.

الف. استغفار: در نگاهی کلی و برخاسته از متون و آموزه های دینی، عمده مشکلات انسان، نشأت گرفته از نافرمانیها و گناهانی است که عواقب شوم آن به شیوه های گوناگون معیشتی، جسمی، روحی - روانی، فکری و ... بروز یافته و انسان را به درماندگی می کشاند.

رسول خدا(ص) در روایتی با اشاره به همین نکته فرمودند: «مَنْ أکْثَرَ الاسْتِغْفَارَ جَعَلَ اللهُ مِنْ کُلّ ِهَمٍّ فَرَجَاً وَ مِنْ کُلّّ ضِیقٍ فَرَجَاً وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ؛ هر کس زیاد استغفار کند، خداوند گِرِه غمهای او را بگشاید و از هر تنگنایی بیرونش بَرَد و از آنجا که گمانش را هم نمی برد، روزیش رساند.»[18]

ب. دوستی با خدا: به طور حتم داشتن ایمانی خالصانه و از روی علم و یقین که در اعماق وجود انسان نفوذ کرده و تمامی اعضا و جوارح را تحت کنترل و اراده خود در آورده باشد، از مهم ترین عوامل رفع حزن و اندوه به شمار می رود؛ زیرا انسانی که به مقامی چنین رفیع دست یازیده باشد، دارای یقینی صادق، صبر و تحملی شگفت و توکل و اعتمادی تحسین برانگیز بوده و همه چیز را زیبا و خواستنی می بیند و چیزی در عالم هستی برای او ناخوش و دلگیر کننده به شمار نمی رود. به همین علت است که حضرت زینب3 در اوج گرفتاریها و مصیبتهای کربلا در پاسخ یزید می فرماید:

« ما رَاَیْتُ اِلَّا جَمِیلَاً؛[19] من جز زیبایی چیزی ندیدم.»

خداوند متعال نیز در قرآن کریم یکی از نشانه های مؤمنان راستین و دوستان واقعی خود را چنین بر می شمارد: G اَلا إنَّ أوْلِیاءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنوُن»؛ [20] «بدانید که دوستان خدا را هراسی نیست و اندوهگین نمی شوند.»

ج. راضی بودن به تقدیر الهی: امام صادق(ع) می فرماید:

«إنْ کانَ کُلُّ شئٍ بِقَضاءٍ وَ قَدَرٍ فَالْحُزْنُ لِمَاذَا؟؛ اگر همه چیز بنابر قضا و قدر است؛ پس اندوه چرا؟»[21] امیر مومنان(ع) نیز می فرماید: نِعْمَ الطَّارِدُ لِلْهَمِّ اَلاِ تّکالُ عَلَی الْقَدَرِ؛ چه نیکو غم زدایی است توکل کردن به تقدیر (الهی).»[22]

د. برخی ذکرها: ذکر گفتن، به یاد خدا بودن و استعانت طلبیدن از ذات پاک اوست که به واسطه برخی اذکار، بر زبان جاری شده و حلقه وصل خالق و مخلوق می گردد. در روایات برای رفع حزن و اندوه، ذکر «حوقله» بسیار سفارش شده است.

امام صادق(ع) می فرماید: «اِذَا حَزَنَک اَمْرٌ مِنْ سُلْطَانٍ اَوْ غَیْرِهِ فَاَکْثِر مِنْ قَولِ «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلا بِاللهِ» فَاِنَّها مِفْتَاحُ الفَرَجِ وَ کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الْجنَّةِ؛ هر گاه از سوی حاکمی یا دیگران اندوهی به تو رسید، «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ» را فراوان بگو! که آن کلید گشایش و گنجی از گنجهای بهشت است.»[23] و فرمود:

«إذا نَزَلَتِ الْهُمُومُ فَعَلَیْکَ بِلا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ؛ هر گاه غمها [بر تو] فرود آمد، بر تو باد به گفتن ذکر لا حول و لا قوة الا بالله.»[24]

رسول خدا(ص) نیز فرمودند: « اَمَانٌ لِاُمَّتی مِنَ الْهَمِّ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الَّا بِاللهِ، لا مَلْجَأ وَ لا مَنْجَی مِنَ اللهِ إلَّا إلَیْهِ؛ [گفتن این دو جمله:] هیچ جنبش و نیرویی مگر به اتکای خدا نیست و پناه و گریزی از خدا جز به سوی او نیست، امت مرا از غم و اندوه در امان می دارد.»[25]

ه . صبر و تحمل

گاهی در زندگی مشکلاتی به وجود می آید که حلّ آنها از توان انسان بیرون است و دلسردی و ناخرسندی به دنبال می آورد. در چنین مواقعی کنار آمدن با مشکلات، گاهی اوقات بهترین درمان و راه حل است و اینکه انسان توجه داشته باشد که همه چیز به دست خداوند متعال است و برخی اوقات به دلایل گوناگون و بر اساس مصلحت، مشکلات و مصائبی برای انسان پدید می آید که راضی بودن به رضای الهی، موجب آرامش و صبر شده، انسان را یاری می نماید تا حوادث ناگوار را تحمل کند. علی(ع) می فرماید:

«وَالدَّهْرُ یَوْمَانِ: یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ. فَإذَا کانَ لَکَ فَلا تَبْطَرْ وَ إذَا کانَ عَلَیْکَ فَاصْبِرْ؛ زمانه دو روز است: روزی با تو و به نفع توست و دیگر روز بر علیه تو. اگر با توباشد سرمست مشو و اگر بر تو باشد [دلگیر و دلتنگ مباش و] صبر نما.»[26]

امیر مومنان(ع) فرمود: «اِطْرَحْ عَنْکَ وَارِدَاتِ الْهمُومَ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ وَ حُسْنِ الْیَقیِنِ؛[27] اندوه هایی که بر تو وارد می شود با صبر قاطع و یقین نیکو دور ساز.»

و. رفاقت (جلسات انس)

از اموری که در انبساط روح و روان، آرامش و زدودن غم و اندوه در انسان مؤثر است، داشتن دوستان باصفا و اهل معرفت، شادی و برقراری جلسات انس و گفتگوهای صمیمانه با آنان است؛ زیرا صفای زندگی را در همدمی با رفیق نیک می توان یافت.

گفت حکیمی که مفرِّح بود

آب و می و لحن خوش دوستان

هست و لیکن نبود نزد عقل

هیچ مفرِّح چو رُخ دوستان[28]

ذکر گفتن، به یاد خدا بودن و استعانت طلبیدن از ذات پاک اوست که به واسطه برخی اذکار، بر زبان جاری شده و حلقه وصل خالق و مخلوق می گردد. در روایات برای رفع حزن و اندوه، ذکر «حوقله» بسیار سفارش شده است

امیر مؤمنان علی(ع) دوست خوب را نجات بخش انسان از تنهایی و غم و اندوه می داند و می فرماید: «الإخْوَانُ جَلاءُ الْهُمُومِ وَ الأحْزَانِ؛ برادران، برطرف کننده زنگار غم و اندوه اند.»[29]

به قول رودکی:

هیچ شادی نیست اندر این جهان

برتر از دیدار روی دوستان

هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر

از فراق دوستان پُر هنر

ز . نظافت: نظیف بودن و آراستگی ظاهر(چهره، لباس و...) از جمله چیزهایی است که در آموزه های دینی نسبت به آن سفارش فراوان شده است؛ که البته با کمال تأسف امروزه برخی به بهانه اسراف و توجیهات اشتباه دیگر، با ظاهری ژولیده و چه بسا زننده مشاهده می شوند که به نظر می رسد تمیزی و نظافت را با به روز بودن و لباسهای گرانقیمت پوشیدن و امثال آن اشتباه گرفته اند. در هر صورت ما به روایات مراجعه کرده و قضاوت را بر عهده خواننده می گذاریم.

در روایتی از امام صادق(ع) آمده است:

«اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّل وَ یُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُس، فَاِنَّ اللهَ اِذَا اَنْعَمَ عَلَی عَبْدِهِ نِعْمَةً أَحَبَّ اَنْ یَرَی عَلَیْهِ اَثَرَهَا. قِیلَ: کَیْفَ ذَلکَ؟ قالَ: یُنَظِّف ثَوْبَهُ وَ یُطَیِّب رِیحَهُ وَ یُجَصِّص دارَهُ وَ یَکنِس اَفْنِیَتَهُ؛[30] خداوند زیبایی و آراستگی را دوست دارد و کثیفی و ژولیدگی را دشمن دارد، خداوند دوست دارد وقتی به بنده خود نعمتی می دهد اثر آن را در او مشاهده کند [و بنده آن نعمت را نمایان سازد.] پرسیدند: این ظاهر کردن نعمت به چه چیز است؟ فرمود: لباسش را تمیز کند، خود را معطر سازد، و خانه اش را گچ کاری کند و فضای جلوی خانه را جارو کند... .»

امیر مومنان(ع) می فرماید: «غُسْلُ الثِّیابِ یَذْهَبُ الْهَمَّ وَ الْحُزْنَ؛ شستن جامه ها غم و اندوه را از بین می برد.»[31]

همچنین استفاده از لباسهای رنگ روشن و نیز استحمام و شستشو، مسواک زدن[32]، پیرایش مو[33] و ... از موارد اندوه زای دیگری است که در روایات بدانها سفارش شده است.

ح. برخی خوراکیها: پس از طوفان نوح7، زمانی که آب فروکش کرد و استخوانهای مردگان نمایان شد، حضرت نوح7 با دیدن آن صحنه بسیار بی تاب و اندوهگین گشت؛ پس خدای تعالی به او وحی کرد که: انگور سیاه بخور تا غمت زدوده شود.»[34]

امام صادق(ع) نیز می فرماید: «شَکَی نَبِیٌّ مِنَ الْاَنْبِیَاءِ اِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْغَمَّ، فَأمَرَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَکْلِ الْعِنَب؛ یکی از پیامبران از غم و اندوه به درگاه خداوند شکوه کرد؛ خداوند به او دستور داد انگور تناول کند.»[35]

همچنین خوردن کشمش،[36] روغن زیتون،[37] گلابی [38] و... برای زدودن غم و اندوه سفارش شده است.

ط. گردش در طبیعت

حضرت علی(ع) با اشاره به فرح بخشی جلوه های گوناگون طبیعت می فرماید: «فَهِیَ تَبْهَجُ بِزِینَةِ رِیَاضِهَا وَ تَزْدَهِی بِمَا اُلْبِسَتْهُ مِنْ رَیْطِ أزَاهِیرِهَا وَ حِلْیَةِ مَا سُمِطَتْ بِهِ مِنْ نَاضِرِ أنْوَارِهَا وَ...؛ زمین به وسیله باغهای زیبای خود، همگان را به سرور و شادی دعوت می کند و با لباس نازک گلبرگها که بر خود پوشیده است، هر بیننده ای را به شگفتی وا می دارد و با زینت و زیوری که از گلوبند گلهای گوناگون خود را آراسته است، هر بیننده ای را به نشاط و وجد می آورد.»[39]

همچنین می فرماید: «النَّظَرُ إلَی الْخُضْرَهِ نُشْرَةٌ؛ نگریستن به سبزه ها مایه شادمانی است.»[40]

ای دل چو زمانه می کند غمناکت

ناگه برود زتن روان پاکت

بر سبزه نشین و خوش ِبزی روزی چند

زان پیش که سبزه بر دَمَد از خاکت

همراهی غم و شادی

واقعیت این است که غم و شادی از یکدیگر جدایی ناپذیر بوده و در هر زمان و مکانی که شادی حضور یابد، در کنار آن یا لحظاتی پس از آن غم و اندوه نیز رخ خواهد نمود. به راستی چرا چنین است؟

در روایات نیز به همراهی غم و شادی اشاره شده است. رسول خدا(ص) می فرماید: «ما مِنْ دَارٍ فیها فَرْحَةٌ إلا یَتْبَعُهَا تَرْحَةٌ؛ هیچ خانه ای نیست که در آن شادی باشد؛ جز اینکه در پی آن غمی بدان رسد.»[41]

و فرمود: «مَعَ کُلِّ فَرْحَهٍ تَرْحَهٌ؛[42] با هر شادی، غمی است.»

امیر مومنان(ع) نیز می فرماید: «کُلُّ سُرورٍ مُتَنَغِّصٌ؛[43] هر نوشی را نیشی است.»

علامه مجلسی در حاشیه کتاب شریف «بحار الانوار» بعد از ذکر این روایت، در تبیین معنای آن، دلیل همراهی غم و شادی را چنین بیان می کند: «معنای حدیث این است که هر سرور و خوشی در دنیا، غمی را به دنبال خواهد داشت؛ گویا خداوند با این همراهی می خواهد انسان را از غفلت زدگی و دل بستن به خوشیهای زودگذر دنیایی برهاند.»[44]

و ما مِنْ فَرْحَةٍ إلا سَتُعَقِّبُ تَرْحَةً

وَما عامِرٍ إلا وَشِیکَاً سَیَخْرِبُ

هیچ خوشی نیست؛ مگر اینکه به دنبال خود غم و اندوه می آورد و هیچ عمران و آبادی نیست؛ مگر اینکه به زودی خراب خواهد شد.[45]

صائب تبریزی می گوید:

ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن

در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن

از نسیمی دفتر ایام بر هم می خورد

از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه کن

روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام

چون شود جام تو لبریز از خمار، اندیشه کن

ای که می خندی چو گل در بوستان بی اختیار

وز گلاب گریه بی اختیار، اندیشه کن

بر لب بام خطر نتوان به خواب امن رفت

ایمنی خواهی ز اوج اعتبار اندیشه کن

صائب تبریزی در جایی دیگر همراهی غم و شادی را این گونه به تصویر می کشد:

ماتم و سور جهان با یکدگر آمیخته است

آب می گردد به چشم، از خنده بی اختیار

از اینرو در روایات برای پیشگیری از وقوع حادثه ناگوارِ پس از شادی، راهکاری بیان شده است و آن این است که انسان پس از شادی و خنده بگوید: «اللهُمَّ لا تَمْقُتْنِی؛ خدایا! بر من خشم مگیر.»[46]

اندوه پسندیده

«جابر جُعفی» یکی از یاران باوفای امام باقر(ع) می گوید: «در حضور امام باقر(ع) دلم گرفت. به حضرت عرض کردم: فدایت شوم! گاهی اوقات بدون آنکه مصیبتی یا گرفتاریی به من رسد، اندوهگین می شوم؛ چندان که همسرم و دوستم آن را در چهره ام می خوانند. حضرت فرمود: آری، ای جابر! خدای عز و جل مؤمنان را از طینت بهشتی آفرید و از نسیم روح خویش در آنها جاری ساخت؛ از اینروست که مؤمن برادر تنی و واقعی مؤمن است. پس هرگاه به یکی از آن ارواح در شهری اندوهی رسد آن روح دیگر اندوهگین شود؛ زیرا او نیز از جنس اوست.»[47]

همچنین از امام رضا(ع) سؤال شد: «چرا فردی غمگین می شود، بی آنکه علت اندوه خود را بداند؟

حضرت فرمود: اگر اندوهی به او رسد بداند که برادرش غمی دارد، همچنین است اگر بی دلیل شاد شود.»[48]

یکی دیگر از مصادیق اندوه و حزن پسندیده در موارد ذکر مصائب ائمه: است که آثار و فواید بسیار زیادی بر آن مترتب می باشد که در روایات بدانها تصریح شده است. امام صادق(ع) فرمود:

«نَفَسُ الْمَهُمومِ لَنا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسبِیحٌ وَ هَمُّهُ لِأمْرِنَا عِبَادَةٌ؛[49] کسی که برای ما نگران باشد و به خاطر ستمی که بر ما رفته، غمگین شود، نفس کشیدنش تسبیح است و غمخواریش برای ما عبادت است.»

ابو بصیر می گوید: «با یکی از یاران خدمت امام صادق(ع) رسیدیم. به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم، یابن رسول الله! من گاه بدون آنکه بدانم دلیلش چیست، غمگین و اندوهناک می شوم!

امام صادق(ع) فرمود: آن غم و شادی از ما به شما می رسد؛ زیرا اگر اندوه یا سروری به ما برسد بر شما نیز وارد می گردد؛ چون ما و شما از نور خدای عزوجلّ هستیم.»[50]

به تعبیر دیگر، هستی شیعه متأثر از حزن و سرور ائمه معصومین: می باشد.

گفته بودم چوبیایی غم دل با تو بگویم 
چه بگویم که غم از دل برود چو تو بیایی
انسان ها نیاز مند محبتند.
برخی انسانها با حضورشان عم زدا هستند.
کسی که از چهره برادر دینی اش رنج واندهی را بردارد خداوند به پاداش او ده حسنه در اعمالش می نویسد
هر مسلمانی که با مسلمانی دیدار کند ودر برخورد اورا شادمان سازد خداوند متعال نیز اورا خوشحال  ومسزوز خواهد ساخت. اصول کافی ص 192
  • معصومه شیخ مرادی
  • سلام بسیار خوب و قابل تامل به مفهوم غم و غم زدایی پرداخته اید ممنون از شما.
    ضمن اینکه در مورد قسمت آخر ویلیام گلاسر هم می گوید افسردگی کردن، یعنی خودمان افسردگی را انتخاب می کنیم و انجام می دهیم و سپس افسردگی کردن احساس غم و اندوه را در ما بیدار می کند و بهتر دست به عملی بزنیم مثل ملاقات با یک دوست پیاده روی در پارک و امثالهم که احساس شادی به ما می دهد. 
    بازهم سپاس
    پاسخ:
    ممنون معصومه عزیز
    اتفاقا در راستای غم زدایی قصد دارم نظر چند تا از بزرگان رو در قالب هر پست منتشر کنم. یکیشون هم ویلیام گلسر هست.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی